loading...
jook4u
ali بازدید : 279 جمعه 22 دی 1391 نظرات (1)

اردبیل– سلام
- نه منه ؟ (چه کار داری)
- سرشماری اوچون گلمیشم (برای سر شماری اومدم)
- ها !
- سرشماری، آمارگر، چند تا سوال دارم
- خودش خونه نیست
- شما چندتا بچه دارین ؟
- سنه نه ؟ (به تو چه مربوطه)
- سرشماری ماموریم (مامور سرشمارم)
- کپک اوغلی ایت جهنمه بلی نن ور رام پخون چیخار (گم شو پدرسگ تا با بیل نکشتمت)
- چرا هول میدی ؟ دارم میرم خوب

 

قم

– سلام حاج آقا
-سلام علیکم و رحمه الله و برکات برادر . خسته نباشید . خدا قوت ان شاالله . الله اکبر.
-ببخشید حاج آقا شما چند تا فرزند دارید؟
- بسم الله الرحمن رحیم ….. دو تا , یه دختر یه پسر
- شغل
- مداح . نوحه خون . فروش البسه روحانیون و طلبه ها . مدیریت خانه عفاف.
-تعداد همسر ؟
- ۵۵ تا
- بله!؟!؟!؟!؟!؟!؟! ببخشید بچه هاتون زن زائیدن یا زناتون بچه زائیدن؟!
- ۵۴ تا صیغه یک نفر هم نکاح.
- صحیح .
- وقت نمازه برادر امری با من نیست؟
- نه متشکرم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکات


9 استان دیگر در ادامه مطلب


ali بازدید : 220 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
سلام علیک!
بدون هر گونه مقدمه چینی باید بگم که اصولاً من نوزاد بدشانسی هستم. یه چیزی تو مایه های دالتون ها توی کارتون لوک خوش شانس. البته باید بگم که اونا در مقابل من برای خودشون یه پا لوک خوش شانسن.
شاید فکر کنید که من از اون دسته نوزادانی ام که چون دختر خاله ام مای بی بی چیک چیک خریده و من فقط ساده شو دارم احساس بدشانسی مفرط می کنم، ولی باید بگم که سابقه بدشانسی من به دوران جنینی و حتی قبل از اون برمی گرده.
اصلاً بذارید از اول شروع کنم: از ماجراهای جنینی و حلق آویز شدن توسط طناب دار( منظور بند ناف مشترک میان بنده و والده محترمه) که بگذریم، می رسیم به لحظه تاریخی تولد که با شور و شوق در حال گذراندن دوران نقاهت در داخل شکم والده محترمه بودیم که یهو بدون هیچ مقدمه چینی قبلی پا به عرصه وجود نهادیم!( فعل جمع که به کار بردم فقط به خاطر احترامش هست نه این که فکر کنید من دو قلو بودم!)

پا به عرصه وجود نهادن همانا و قطع شدن برق همانا. همین که به دنیا اومدم به علت خاموش شدن وسایل گرمازای برقی، اون هم توی اوج زمستون به شدت مثل بستنی قیفی یخ زدم. برای این که یخ تنم آب بشه و به قول غیر معروف اظهار وجودی بکنم، تصمیم گرفتم که بزنم زیر گریه. ( ولی مثل این که گریه زد زیر ما!) همین که دهن مبارکم رو باز کردم که یه اوه اوه حسابی سر بدم، جناب شخص شخیص پرستار به شدت با کف گرگی کوبید توی دهن مبارکم و تمام دندونای نداشته ام ریختن توی دهنم، جوری که حتی نمی شد با خاک انداز جمعشون کرد. بعداً فهمیدم که خانم پرستار می خواسته بزنه به پشتم که چون برق نبوده محکم کوبیده توی دهنم. خلاصه بعد از این که با هزار دنگ و فنگ از بیمارستان مرخص شدیم به خانه مادربزرگ رفتیم. این که می گم دنگ و فنگ، ماجراش اینه که رئیس بیمارستان می خواست از من به خاطر قدم شومی که داشتم شکایت کنه چون با به دنیا آمدن من، برق که قطع شده بود هیچ، موتور برق اضطراریشون هم خراب شده بود. برای همین بیشتر بیماراشون فلنگو بسته و رفته بودن اون دنیا. این که چه طوری از دستشون خلاص شدیم دیگه بماند.


بقیه در ادامه مطلب

ali بازدید : 300 جمعه 22 دی 1391 نظرات (0)
همسر آینده من :
 
می توانی خوشحال باشی، چون که من دختر کم توقعی هستم !
 
اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی،فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی ...!
 
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند”داماد سر است!” و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود !
 
اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم !
 
اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوار آن، خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب باشد !
 

برو به ادامه مظلب
ali بازدید : 223 شنبه 27 آبان 1391 نظرات (0)

اینو بدون که :

بدون من هوا سرده الان گرمی نمی فهمی !

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

 

با من ازدواج میکنى ؟
 

این خونه

 

. ̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ً̲̲̲̲̲͡͡͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̡

 

 

اینم ماشین
________
__\__// _/__/
‘—-O—-0– -

 

اینم پول

 

$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

 

اینم خودم

 

 

(•̮̮̃•̃)
<//>
_\ /_‬


 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

یه فولدر خیلی شخصی و خصوصی دارم توی لپتاپم
اسمشُ گذاشتم “غرب از نگاه استاد رحیم پور ازغدی”
اینجوری دیگه فکر نکنم کسی بازش کنه

 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

پسره ۸ سالشه از باباش تبلت میخواد
والا ما ۸ سالمون بود دستمونو گاز میگرفتیم
که جاش بمونه شبیه ساعت مچی بشه
به قدری کیف میکردیم انگار ساعت سواچ دستمونه

 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

نشد یه بار این خانواده بپرسن صبونه میخوری
ما هم با ناز بگیم بیارین تو رختخوابم لطفاً
یعنی گفتیم ها
منتهی جوابش در خور مقام ما نبود نادیده گرفتیم…

 

ali بازدید : 182 پنجشنبه 04 آبان 1391 نظرات (1)

آقا ما تف، شما آبشار نیاگارا

ما بدبخت حقیر، شما کوروش کبیر

ما واشر، شما ارباب حلقه ها

ما طرح مسکن مهر، شما برج العربی

ما مینیمم نسبی، شما ماکسیمم مطلق

ما مداح، شما دی جی!

آقا اصن ما قیژقیژ دیال آپ، شما امواج وایرلس

آقا ما پراید، شما پرادو

آقا ما باد بزن دستی، شما کولر گازی نانو

آقا ما امشب، شما هزار و یک شب!

آقا ما پت ومت، شما آیکیو سان

آقا ما بخیه، شما چفیه

 

اگه بقیه رو میخوای برو ادامه مطلب

ali بازدید : 119 سه شنبه 02 آبان 1391 نظرات (0)

ﺟﺪﻳﺪﺍ ﭘﺴﺮﺍ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺮﻣﻴﺪﺍﺭﻥﻣﻮﻫﺎﺷﻮﻧﻮ ﻫﺎﻱ ﻻﻳﺖ ﻭ ﻟﻮﻻﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻦ
ﻧﺎﺧﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻴﻜﻨﻦ
ﺑﺎ ﻋﺸﻮﻩ ﺣﺮﻑ ﻣﻴﺰﻧﻦ
ﻛﻢ ﻛﻢ ﻣﻴﺘﺮﺳﻴﻢ ﭘﺎﺭک ﺩﻭﺑﻞ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻦ !


*  * * * * * * * * * * * * * * * *

یه زمانی نمیدونستم دلار چیه ، سکه چیه … بزرگترین دغدغه ی زندگیم این بود که آدامس میخرم عکسش تکراری نباشه !

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

بچه که بودیم وقتی یه نفر میگفت “عزیزم” سریع میگفتیم “برات پشکل بریزم ؟”
بعدشم هار هار میخندیدیم غافل از اینکه رسما خودمون رو به بز تشبیه کردیم !
یه همچین بچه های داغونی بودیم …


*  * * * * * * * * * * * * * * * *


آقا من چند سال پیش رمز موفقیتمو عوض کردم ، الان هر کاری میکنم یادم نمیاد …
متاسفانه ۳ بار اشتباه زدم بلاک شد !
 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

بچه که بودم عاشق اون لحظه ای بودم که مهمونا میرفتن …
 بعد با سرعت باد میومدم میوه ها و شیرینی های تو بشقابشونو میخوردم !

 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

به بعضی از عزیزان هم باید گفت : بعد از اینکه بازیتون با احساسات من تموم شد بزارینش سر جاش لطفا …

 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

یه بار بغضم ترکید چهارتا زخمی و دهها کشته داد …
بعلهه …  یه همچین آدم خون به جگر شده ای هستم من !

 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

دیدین بعضیها عادتشونه رو چمن که نشستن همینجوری چمن هارو میکَنن ؟؟؟
اینا علاوه بر سگ و خر و کروکودیل و سوسک درون ، یه بز درون هم دارن …

 

*  * * * * * * * * * * * * * * * *

 

بقیه در ادامه مطلب

 

nspv بازدید : 172 چهارشنبه 15 شهریور 1391 نظرات (0)

مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزی شکایت میکرد.
تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه شخم میزد.

یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد.
بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن و در دم کشته شد.

در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد.
هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک میشد، مرد گوش میداد و بنشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین میکرد.
 اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک میشد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را بنشانه مخالفت تکان میداد.

جک

aa2 بازدید : 227 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)

کلاس اول راهنمایی بودم...اون موقع خیلی خیلی با دوستام تلفن حرف می زدم....کلی پر حرف بودم! آقا یه روز رفتم دم خونه دوستم که بیاد پائین باهم بریم بیرون داداشش اومد دم پنجره منم یهو هل شدم(طبق عادت معمول پشت تلفن) گفتم : الو؟؟سلام! مریم هستش؟ داداشش هم نه گذاشت نه برداشت گفت: گوشی دستت صداش کنم!

من: :-|

داداشش: :))

مریم: :-o

گراهام بل : :D

 

 

عاغا ما یه رفیقی داریم با هزار بدبختی و سرخر کون گاو کردن یه 206 صفر خرید ، زنگ زذ بهم جیغ میزد از شادی گفت : آماده شو دارم میام دنبالت بهت شیرینی بدم ، رفتیم بستنی گرفت تو ماشین نشسته بودیم میخوردیم یه هو رفتیم رو هوا یه وانتی از پشت زد ناموس شرکت پژو رو منهدم کرد ، پیاده شدیم رفیقم فقط به خودش و زمین و آسمون فحش میداد و میزد تو سرش ، یارو با خونسردی تموم اومد رفیقمو بغل کرد گفت : عزیزم جنبه تصادف داشته باش !

 

 

الان توو شریعتی یکی از پشت زد بهم :|

پیاده شدم دیدم راننده ماشین پشتیه خون صورتشو ور داشته

حول کردم میگم آغا انقد شدید نبود تو چطوری اینجوری شدی ؟

میگه دستم توو دماغم بود زدم به تو آرنجم خورد به فرمون انگشتم تا بند دومش رفت توو دماغم :|

پدسگ تعریف کردن داره آخه؟؟؟؟

خبرت خسارت بخوره توو سرت تعریف نکن واسم حد اقل :|

 

nspv بازدید : 157 دوشنبه 13 شهریور 1391 نظرات (0)
 
اومده خونمون میگه راستی توالتتون همونجاس میخوام برم ؟؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ رفته مسافرت خارجه تا 6 ما هم برنمیگرده.

***************************

رفتم کله پزی میگم یه دست کله پاچه بده میگه چشمم بزارم؟ پـَـ نـَـ پـَـ من چشم میزارم گوسفنده بره قایم شه

***************************

بابام داره با شیر و دوش حموم ور میره ، سه ساعت با شورت دم در حموم یه لنگه پا وایسادم بر می گرده می گه : اِ اِ اِ …! می خوای بری حموم؟!!! میگم پـَـ نـَـ پـَـ اومدم مسابقات پرورش اندام ، منتظرم برگردی برات فیگور بگیرم..!

***************************

از فیس بوک اومدم بیرون کامپیوترو خاموش کردم خواهرم میگه: خسته شدی از فیس بوک اومدی بیرون ؟ منم گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ بهم گفتن یه 5 دیقه برو بیرون میخوایم کفشو تی بکشیم

***************************

یه عکس از ابی بردم قاب سازی یارو میگه قابش کنم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خوب عکسو نگاه کن ببین اینورا ندیدیش عکس بابامه اختلال هواس داره چند روزه از خونه زده بیرون

***************************

تو پارک رفتم دستشویی اومدم بیرون یکی جلومو گرفته! میگم پولیه؟
مبگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ من اینجا نشستم پشه ها نیان تو حین کار براتون مزاحمت ایجاد کنند

***************************

منتظر تاکسی وایسادم و دارم دست تکون میدم برا تاکسیا. با تاکسیش میاد کنارم میگه تاکسی می خوای؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم برای مسافرین محترم دست تکون میدم و آرزوی سفری خوش می کنم.

***************************

به بابام میگم: بابا تو سفارت امریکا کار پیدا کردم. میگه: به عنوان مترجم؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ میرم بالا پشت بوم سفارت، روزایی که باد نمیاد، پرچم امریکا رو فوت میکنم!



ali بازدید : 191 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

ویژگی های کلی:این دختران از آن دسته دخترانی هستند که تا زمان ورود به دانشگاه با واژه ای به اسم پسر غریبه هستند و تنها وسیله نقلیه ای که سوارشده اند اتوبوس می باشد.از نظر شکل ظاهری بیشتر شبیه مردان غیرتمند و با خدا هستند!!!

خصوصیات دانشجویان دختر:

ترم 1- اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها ERRORمیدهد! چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند.و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! {پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال GF نباشید چون اولاً پا نمدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد(یکی در هر 10 میلیون سال)همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!} فقط برای عملیات قضای حاجت به WC می روند.طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند.تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند.سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند. وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!) درفاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!

ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند!متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند! به مقداربسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشودولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد.سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند.کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود.نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند.
اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون:سلام علیکم ورحمة الله و برکاته! دو- سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند!(استغفرالله)

 

حتما به ادامه مطلب مراجعه کنید

ali بازدید : 154 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

فقط نظر یادتون نره

 

تو روستا بودم كه مريض شدم ، با هزار بدبختي رفتيم به نزديك ترين شهر كه برم بيمارستان ، رفتيم ديديم بيمارستان تعطيله ، گفتيم بريم خانه بهداشت ، اونجام تعطيل بود از همسايش پرسيديم طرف كجاست ؟ گفت رفته گاوشو بدوشه نيم ساعت ديگه مياد .

 

ما یه همسایه داشتیم که من و داداشم خیلی ازش بدمون میومد. یه روز این خانم مریض شد و مامانم یه جعبه شیرینی خرید که عصر بره ملاقاتش. من و داداشم یواشکی رفتیم سراغ شیرینی ها و دونه دونه لیسشون زدیم و گذاشتیم سر جاش که مثلا خانمه شیرینی های لیس زده ما رو بخوره و ما دلمون خنک شه. عصر مامانم رفت در خونه شون، اما خانمه
خونه نبود. مامانم هم شیرینی رو آورد و گفت خانمه نبود، خودمون اینو بخوریم!!! حالا من و داداشم مونده بودیم کدوم شیرینی رو من لیس زدم و کدوم رو اون.

 

یه مادر بزرگ داشتم خدا بیامرزدششششش...اخر سادگی و مهربونی بود ,یه عمه هم داشتم که هنوزم دارم!! اون موقع مجرد بود هنوزم مجرده...!!سن اش هم دیگه خیلی بالا رفته واسه مقوله ازدواج ,این دو تا با هم زندگی میکردن.....مادر بزرگم عادت داشت صبح های زود پاشه نماز بخونه ...یه روز ساعت 5 صبح از صدای نماز خوندن ننه جونی بیدار شدم!!...همچینم نماز میخوند که هر کی میشنید خیال میکرد داره ورد میخونه...فقط خودش میفهمید چی میخونه...!!"غیللللللللل مضغوب الهههههههههههههههههههههه ولا الضالیل!!...خلاصه بلند بلند,غلط غلوط نمازه رو خوند و خیلی جدی شروع کرد به دعاااا..."خدایا ,تو رو به ابلفضل همه خوشبخت بشن برن...عاقبت به خیر شن...این اشرف هم شوهر کنه بره خوشبخت بشه...(یهو صداش جدی تر شد)من از شرش راحت شم کثافت بیشعورررررررررر...!!! ...شانس اوردم همسایه ها از صدای خنده هام 5 صبح نیومدن دم درررر....روح اش شادددد.

 

یادمه وقتی دبستان میرفتم معلممون درس گرفتن مخرج مشترک رو داده بود؛منم همیشه از مادربزرگم که یه پیرزن ساده و بیسوادیه به بهانه های مختلف پول میگرفتم؛رفتم پیش مادربزرگم و گفتم مادربزرگ باید مخرج مشترک بخریم ببریم مدرسه بنده خدا هم پول داد,خلاصه چند وقت ما به بهانه ی مخرج مشترک!از مادربزگمون پول گرفتیم.یه روز که تو کلاس بودم دیدم که مدیر اومده دم در کلاس و از معلم میخواد که من به دفتر برم منم بی خبر از همه ی دنیا به دفتر رفتم که دیدم مادربزرگم اونجا نشسته!دیگه تا ته قصه رو خودتون بخونید!بنده خدا اومده بوده مدرسه و با حالت شکایت به مدیر گفته این مخرج مشترک چیه که هی به نوه ی من میگید بخره بیاره؟!!!
یادمه اون سال مدیر منو با اسم مخرج مشترک صدا میکرد!!!

 

مدرسه كه بوديم ناظم مدرسه ميگفت :بعضي از دانش اموزان دعا ميكنند معلمشون بميره تا چند روز كلاس نيان ميگفت:خوب دعا كنييد پدرتون بميره اصلا مدرسه نياين

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید

ali بازدید : 157 شنبه 04 شهریور 1391 نظرات (0)

نظر یادتون نره

 

يه بار استاد رياضي مون گفت:از كل كتاب امتحان ميگيرم
دوستم يواشكي گفت:بيخود ميكني!
استاد هم گفت:چيزي فرموديد آقاي مختاري؟
دوستم يهو هول شد و گفت:بله...چيزه...گفتم از كل امتحان كتاب ميگيريد؟؟!!!!!
بيچاره تا يه ماه نميتونست بياد سر كلاس!

 

يه دوست داشتم اسمش شاهين بود.يه بار معلم ازش پرسيد:ميدوني شاهين يعني چي؟
اونم گفت:آره يعني عقاب!!
من:-))
بقيه:!:-)
معلم:=-|

 

اعتراف ميكنم وقتي بچه بودم آب بيني مو با زبون ميليسيدم تا سرازير نشه!!
(ترش مزه هم بود!!)

 

يه زماني تلويزيون فيلم امپراطور دريا رو ميداد و منم هميشه بعد از تموم شدنش جو گير ميشدم و ميرفتم حياط يه چوب برميداشتم و مثلا با دشمناي فرضي مبارزه ميكردم
يه بار بعد از انجام اون حركات داداشم بهم گفت كنار مدرسه مون يه ديوونه است از حركاتش فيلم گرفتم بيا نگاه كن
گوشي رو گرفتم و هي نگاه ميكردم سر در نمي آوردم ديوونه هه چيكار ميكنه هي به داداشم گفتم:داداشي چيكار ميكنه؟ اونم ميگفت:آخر متوجه ميشي!!
بعد دو ساعت ديدم از خودم فيلم گرفته و نشون خودم داده!!
يعني اون لحظه ميخواستم بميرم!

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

 

nspv بازدید : 142 چهارشنبه 01 شهریور 1391 نظرات (0)
هیچوقت گودی قاشق رو زیر شیر آب نگیرین
این توصیه نسل به نسل و سینه به سینه تو خاندان ما گشته تا رسیده به من
البته بابام وقتی اینو بهم میگفت پیرهنش خیس بود
فک کنم بابابزرگم اونطور که باید و شاید پیامو نرسونده بود !
.
.
.
مهمترین موردی که باید به کاربران ایرانی گوشزد کرد این است که
بابا جان اول ایمیل www نداره  والا نداره بلا نداره 
.
.
.
رانندگان ماشین های حمل مرغ به جلیقه ضد گلوله و اسلحه تجهیز شدند!
.
.
.
بد تر از رفتن
گندیست که انسانها به باور یکدیگر می زنند !
.
.
.
یکی از بچه ها لپ تاپش رو آورد پیش من ، وصلش کردم به مودمم که فایل دانلود کنم
میگه دانلود نکن حجمم کم میشه ! 
ینی تا این حد 
.
.
.
فتح الله زاده : من صدای شما رو نمیشنوم آقای فردوسی پور !
فردوسی پور : الان صدای منو نمیشنوین !؟
فتح الله زاده : نخیر …!
.
.
.
یه سنگریزه وقتی تو کفش باشه دیگه یه سنگریزه نیست
قلوه سنگه !
.
.
.
حافظ: تـنــم از واسـطــه دوری دلـبــر بـگـداخــــــت. جـانــم از آتــش مـهــر رخ جـانـانــه بسوخت
فروغ فرخزاد: ای شب از رویای تو رنگین شده. سینه از عطر توام سنگین شده
سهراب سپهری: دوست را زیر باران باید برد. عشق را زیر باران باید جست
ترانه امروزی: دوست دختر من نازه، قلبش پر احساسه، عاشقش شدم تازه
رپ: دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت
خدا از این به بعد رو به خیر کنه !!
درباره جک ,
ali بازدید : 118 یکشنبه 29 مرداد 1391 نظرات (0)

الفبا از پ ، و ، ل شروع ميشه ،بابا ديگه آب نميده چون اداره آب و فاضلاب آب رو قطع کرده ،دهقان فداکار پير شده و دنبال چندر غاز مستمري از اين اداره ميره تو اون اداره، مرغا هورمون خوردن وخروس شدن، خروسا ماماني شدن براي مرغا عشوه ميان و ناز ميکنن، سن ازدواج مرغا بالا رفته ديگه تخم نمي کنند،چوپان دروغگو عزيز شده و کلي طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن. مامانشونم دو سه روزيه رفته تايلند گيساشو ببافه، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابي باز کردن، کوکب خانم رفته يه ماکروفر سامسونگ خريده و ديگه حوصله مهمونداري رو نداره و جواب تلفن رو هم نميده، کبري موهاشو مش کرده و تصميم گرفته دماغشو عمل کنه، روباه و کلاغ دستشون تو يه کاسست، حسنک گوسفنداشو فروخته و پيکان خريده مسافرکشي مي‌کنه، آرش کمانگير معتاد شده و ديگه سنگ هم نمي تونه پرت کنه، شيرين، خسرو و فرهاد رو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسکي، رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و موتور خريدن ميرن کيف قاپي،پتروس از بس با دوست دختراش چت کرده انگشت درد گرفته و ديگه نمي تونه انگشتشو بکنه تو سوراخ سد، خانواده آقاي هاشمي ديگه بنزين ندارن برن مسافرت در ضمن دل خوشي هم از راه و سفر ندارن چون آخرين باري که تو راه گوشت کبابي خريدن ...چوپان دروغگو گوشت خر بهشون فروخته..

ali بازدید : 152 یکشنبه 29 مرداد 1391 نظرات (1)

مامانه به پسرش میگه: میدونم که شیطون گولت زد که موهای خواهرتو کشیدی! پسرش میگه آره، ولی لگدی که زدم تو شکمش ابتکار خودم بود.

 

فالگیر: متأسفم خانوم، فالتون نشون میده فردا شوهرتون میمیره. زن: اینو که خودم میدونم. فقط بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!!!

 

ز یه دختر می‌پرسن: چرا شما به پسرا میگین BF؟ میگه: آخه مخفف کلمات: بدبخت فلک زده است!

 

بریک غضنفر:عیدی پراز توأم وسرشار از آکنده برایتان مملو از لبریزم!

 

اون دنیا خدا نمی‌پرسه مدل ماشینت چیه؟ می‌پرسه چندتا پیاده رو سوار کردی؟ (قابل توجه دختر خانومهایی که نمیدونن نیت پسرها الهیه){-2-}{-7-}{-7-}

 

آخرین خبر : ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ غضنفر ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎﺭﺵ پله ﻫﺎﻱ پله ﺑﺮﻗﻲ ، ﺑﻲ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺎﻧﺪ !

 

براي مشاهده بقيه جوك ها به ادامه مطلب برويد

درباره جک ,
aa2 بازدید : 159 جمعه 27 مرداد 1391 نظرات (0)

پیش از ازدواج......

  پسر: آره. خیلی انتظار برام سخت بود.  

دختر: می خوای ترکت کنم؟

  پسر: نه! حتی فکرشم نکن.  

دختر: دوستم داری؟  

پسر: البته! خیلی زیاد!

 دختر: تاحالا به من خیانت کردی؟  

پسر: نه! این که اصلاً سوال کردن نداره؟  

دختر: منو می بوسی؟

  پسر: هر فرصتی که گیر بیارم!

  دختر: کتکم میزنی؟

  پسر: دیوونه ای؟ من از اون جور آدما نیستم!

  دختر: می تونم بهت اعتماد کنم؟

  پسر: بله!  

دختر: عزیزم!

  بعد از ازدواج......

  کافیه عبارات را از پایین به بالا بخونید!

aa2 بازدید : 147 جمعه 27 مرداد 1391 نظرات (0)

خانم ها مثل....

-خانمها مثل رادیو هستند..... هر چی میخوان میگن ولی هر چی بگی نمی شنوند

۲- خامنها مثل چسب دوقلو هستند.....اگه دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد دیگه باید سیم تلفن را برید

۳- خانمها مثل رعدوبرق هستند ..... اول برق چشماشون میرسه بعد رعد صداشون

۴- خانمها مثل لیمو شیرین هستند..... اول شیرین هستند ولی بعد تلخ میشن

۵- خانمها مثل گچ هستند ..... اگه چند دقیقه مدارا کنید چنان سفت و سخت میشن که دیگه حالتی نمی گیرند.

۶- خانمها مثل کنتور برق هستند..... هر چند سال یکبار عدد سنشون صفر میشه

۷- چرا خانمها نمی توانند نقشه بخوانند/ ..... برای اینکه فقط ذهن مرد هستش که میتونه تجسم و درک کنه که یک کیلومتر با یک سانتی متر نشون داده شده

۸- خانمها مثل اینترنت هستند.... از هر موضوعی بک فایل اطلاعاتی دارند

۹- خانمها مثل فلزیاب هستند ..... از نزدیک طلافروشی که رد میشن عکس العمل نشان میدن

1۰- خانمها مثل موبایل هستند هر موقع کار مهم دارید در دسترس نیستند

جک

aa2 بازدید : 211 جمعه 27 مرداد 1391 نظرات (0)

به غضنفر میگن روزی چند ساعت کار میکنی؟ میگه 25 ساعت. میگن مگه میشه؟ میگه صبح ها یک  ساعت زودتر بلند می شم.

 

 

غضنفر میخواسته بچش رو نصیحت کنه! میگه چند سالته؟ میگه 16 سال میگه : خاک بر سرت الان هم سن سالات 30 سالشونه .

 

 

غضنفر رو داشتن ميبردن اتاق عمل، ازش ميپرسن: همراه داری؟ ميگه: آره، خاموشش كردم!!

 

 

خواننده تو عروسي ميگه: خانوما، آقايون، دستا بالا، مي‌خواهيم بريم بندر! غضنفر داد ميزنه: كجا؟ ما تا شام نخوريم هيچ‌جا نميريم   

 

 

غضفر كلاسرقص ميزاره ورشكست می شه، میرنتحقيق ميكنن ميبينن سر كلاس شاباش ميداده

درباره ما
سلام به تمام دوستاران jook4u به دلیل بروز بودن وبلاگ از مطالب و صفحات دیگر ما هم بازدید نمایید. لطفا اگر الکانت جی میل دارید با کلیک بر روی +1 ار ما جمایت کنید. با ارائه نطرات و انتقادات خود ما را در اداره هر چه بهتر این وبلاگ کمک کنید. با سپاس
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    ایا از محتویات این وبلاگ رضایت دارید؟
    آیا با اضافه شدن بخش اشپزی روز موافقید؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 258
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 276
  • آی پی امروز : 93
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 631
  • باردید دیروز : 831
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,887
  • بازدید ماه : 2,232
  • بازدید سال : 20,647
  • بازدید کلی : 222,445